محمدرضا پهلوان، کارشناس میراث فرهنگی به بهانه ۲۹ فروردین ماه روز جهانی ابنیه و محوطه‌های تاریخی طی یادداشتی آورده است: « به زبانی ساده میراث فرهنگی به ۲ بخش تقسیم می‌شود، میراث فرهنگی ملموس و مادی یا منقول، یعنی آنچه قابل دیدن و لمس کردن است مانند اماکن تاریخی و گردشگری و اموال موزه‌ها که به آن اموال منقول نیز می‌گویند و بخش دیگر میراث فرهنگی ناملموس و معنوی، یعنی آنچه دیده نمی‌شود اما وجود دارد که آیین و آداب و رسوم، فرهنگ، گویش، زبان، فولکلور، پوشاک و به طور کلی آنچه مربوط به مردم‌شناسی فرهنگ عامه است، را شامل می‌شود.

شورای بین‌المللی ابنیه و محوطه‌های تاریخی (ایکوموس) که زیر نظر یونسکو فعالیت می‌کند، به منظور حفظ و احیای این اماکن به صورت یک سازمان یا موسسه‌ای غیرانتفاعی فعالیت می‌کند و روز ۱۸ آوریل مصادف با ۲۹ فروردین را روز جهانی ابنیه تاریخی و محوطه‌ها نام گذاری کرده است هر کدام از اماکن تاریخی و موزه‌ها به مثابه ورقی از کتاب تاریخ ملل هستند. هر صفحه‌ای که از بین برود، این کتاب نقص پیدا و خواننده را با چالش و چندین سوال بی‌پاسخ  روبه‌رو می‌کند.

میراث فرهنگی، آلبوم خانوادگی ما و شجره‌نامه است، مگر می‌شود فردی را پیدا کرد که به گذشته و هویت خانوادگی خود چوب حراج بزند؟ اما سوال اساسی‌تر این است که چه مقدار مردم و متولیان حوزه توسعه شهری با این واژه‌ها آشنا هستند و به چه اندازه به میراث فرهنگی ایمان و اعتقاد دارند. متاسفانه باید گفت بسیاری از سوداگران که بیشتر از عوام مردم هستند از میراث فرهنگی به عنوان گنج یاد می‌کنند؛ این خوب است چون در حقیقت میراث فرهنگی گنج است اما نه گنجی که قابل فروش باشد. این گنج ملی متعلق به تمام مردم است. این سرمایه پیوند گذشته با حال و آینده است. تنها از طریق همین گنج‌ها می‌شود ساخت و برقرار کرد و براساس آنچه نیاکان ما به یادگار گذاشتند آینده‌ای بهتر ساخت.

میراث فرهنگی پایه و اساس توسعه است، اکثر کشورهایی که به توسعه پایدار رسیدند و سالانه درآمد کسب می‌کنند، بر اثر توجه به میراث فرهنگی بوده است. میراث فرهنگی زیر ساخت گردشگری و صنایع‌دستی است؛ اگر میراثی وجود نداشته باشد مگر می‌شود گردشگری ایجاد کرد و آن را توسعه داد و گردشگران و توریست‌ها را فراخواند؟ اگر میراث و هویتی وجود نداشته باشد؛ چطور و چگونه می‌شود به خلق و تولید صنایع‌دستی و هنرهای سنتی رسید؟ البته ممکن است زرق و برق برج و باروی شهری به صورت موقت ذهن گردشگران را درگیر کند، اما عمر کوتاهی دارد و این ریشه‌هاست که نهایتا سر بر می‌آورند.

شایسته است که مبنای توسعه شهری را نیز با توجه به تاریخ و هویت در نظر بگیریم. از آنجایی که توجه به عناصر معماری با در نظر داشتن شرایط آب و هوایی، روح و روان آدمی را به آرامش می‌رساند به زعم کارشناسان در طراحی نماها و چشم‌انداز شهری، فرهنگ و هویت مانند لباسی است که بر تن می‌کنیم، اگر این لباس ناموزون و ناهماهنگ باشد و برگرفته از هویت و تاریخ نباشد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ تمامی اماکن تاریخی گردشگری تزیینات معماری و نقش و نقوش آثار موزه‌ای برگرفته از تاریخ و فرهنگ هستند و آن‌ها بهترین الگوی فرهنگی محسوب می‌شوند، هر چند که برخی از نمادها و نشانه‌ها جنبه بین‌المللی به خود می‌گیرند که این هم ارزشمند است.

نمود فرهنگ به اشکال مختلف در تزیینات معماری، روی آثار و در و پنجره‌های چوبی، ارسی‌ها، طاق و جرزها، شیشه‌های رنگی که علاوه بر زیبایی‌شناسی به جای خود مبحثی علمی دارد، هشتی‌های ورودی منازل تاریخی، نشیمن‌گاه امنی برای رفع خستگی و تنفسی دوباره طراحی شدند. کوتاه بودن ارتفاع در ورودی خانه‌های تاریخی و قدیمی که وارد شوندگان را به تعظیم و احترام وا می‌دارد. در روزگاری نه چندان دور از داخل منازل درختان بر سر خانه و خانه‌داران سایه می‌افکندند و حالا باید سایه سنگین برج‌ها را بر روی درختان ببینیم و با این روند که بسا در آینده‌ای نزدیک این سایه شوم را بر کوه‌ها و دشت‌ها نظاره‌گر باشیم. یک بار هم که شده از خودمان بپرسیم که آیا نمی‌شود با در نظر گرفتن هویت و تاریخ ؛ آینده بهتری ترسیم کرد؟

به عقیده من دستگاه میراث فرهنگی بیش از قدرت و اختیارات خود وقت می‌گذارد و به قوانین حفظ و نگهداری براساس آنچه ایکوموس مصوب کرده است، عمل می کند و بعضا هزینه در نظر گرفته شده برای احیای بناهای تاریخی را صرف مقابله با افراد و دستگاه‌های متخلف می‌کند؛ برای رهایی از این مصیبت چه باید کرد؟ آگاهی‌رسانی عمومی به ویژه افکار عموم  شناخت میراث فرهنگی، گذشته و نقش آن در توسعه فرهنگی تاریخی و جذب توریست، نقش بی‌بدیل هنرمندان و صنعت‌گران صنایع‌دستی و به طور کل تمامی هنرمندان هنرهای تجسمی به ویژه عکاسان در ثبت و ضبط آنچه بوده و یا در حال تخریب است و انتقال آن به آیندگان، به کارگیری مدیران متخصص و متعهد در تمامی دستگاه‌ها چراکه میراث فرهنگی یک دستگاه فرابخشی است و حتما نباید در همه جا اثر و بنای تاریخی وجود داشته باشد.

حفظ زبان، گویش، فرهنگ، آداب و رسوم بخش مهمی از میراث فرهنگی است، به ویژه موزه‌ها که خانواده اصلی و آغوش گرم آن دسته از آثاری است که مانند فرزندی از خانواده فاصله پیدا کرده و باید یابندگان یا اهداکنندگان را به خانواده‌اش هدایت کنیم؛ هر چند که قوانین و اعتبارات میراث فرهنگی برای تشویق و جذب این آثار محدود و نیاز به بازبینی دارد و ضرورت دارد که ابزار تشویقی را بیشتر کند و انگیزه مالی کافی را برای یابندگان یا اهداکنندگان ایجاد کند. بر اساس آمار و ارقام ذکر شده در ایران بیش از یک میلیون اثر و بنای تاریخی وجود دارد که قطعا آثار موزه‌ای چندین برابر این عدد است. منابع و معادن هر چند که زیاد باشد، اما یک روز به پایان می‌رسد.

البته میراث فرهنگی هرگز به پایان نخواهد رسید و حتی بر ارزش آن افزوده خواهد شد و آیا روزی خواهد رسید که در اخبار نخوانیم و نبینیم که فلان بنای تاریخی شبانه با خاک یکسان و برچیده شد و حتی قبل سپیده دم تبدیل به فضای دیگری شده است؟»

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را از طریق فرم زیر اسال نمایید

نظرسنجی

مارا دنبال کنید