ابتدا دکتر بهکیش برایم نوشت: "سوالات اکثرا بجا و اصولی است. نقد کردن همیشه راهگشا است."
دکتر رحمانی از دانشگاه تهران پیام داد:" علم اقتصاد فاقد آزمايشگاه است اما نحوه اداره اقتصاد و سياست‌هاى اقتصادى كشور، نقش آزمايشگاهى را بازى مى‌كند كه دانشجوى ايرانى را مانند شيمى صاحب آزمايشگاه كرده است."

دکتر امام وردی گفت:" اقتصاد علم است و باید در ساحت علم بررسی شود که هم از ابزار ریاضی، مانند فیزیک بهره‌مند است و هم مرتبط با مسائل و علوم اجتماعی و اگرچه معمولا افراد غیر متخصص در باره علم فیزیک نظر تخصصی نمی‌دهند اما در حوزه اقتصاد هرکسی خود را مجاز به نظر دادن می‌داند و اگر علمای اقتصاد نیز همانند بسیاری از مشاغل و علوم برای خود انجمن صنفی مانند انواع نظام‌های مهندسی و پزشکی و حسابداری و ... تاسیس می‌کردند احتمالا از این رشته و دانشجویان و مشاغل مرتبط، بیشتر حمایت می‌شد. وی البته به شرکت‌های مشاور اقتصادی دارای مجوز از سازمان برنامه نیز اشاره کرد که صاحبان این مجوز و شرکت‌ها در بسیاری موارد نیز اقتصاد خوانده نیستند."

دکتر حامد قدوسی استاد اقتصاد خرد کاربردی دانشگاه استیونس در نیوجرسی آمریکا برایم نوشت: " در آمریکا و اروپا اکثریت شغل‌ها در حوزه‌های «اقتصاد خرد» و «اقتصادسنجی کاربردی» است و اقتصاد کلان برعکس ایران، سهم خیلی کمی از بازار کار را دارد. در حالی که بحث «توسعه» و «تورم» سال‌ها است خیلی داغ در جریان است. دانشجوی اقتصاد در خیلی کشورها در حوزه اقتصاد محیط‌زیست یا حمل و نقل یا شهری یا تجارت و تحلیل داده، درس برداشته تا بتوانند در بنگاه‌ها مشغول شوند." و دکتر علوی راد یادداشت مرا به دانشجویانش با این عنوان توصیه کرد که: سخت از آنان دفاع می‌کند.
مجموعه سخنان اساتید برآن داشت مجدد بنویسم؛ هرچند به صراحت، همه مقصود من از یاداشت قبلی همان پاراگراف آخر بود: " اقتصاد رانتی، بیش از علم اقتصاد، به راه‌های رانت جویی نیاز دارد. "

اینک صریح‌تر:
1-در ابتدای دبیرستان به دانش آموزانی که چندان هم معلوم نیست از ضریب هوشی کمتری برخوردار باشند، به علت نمرات کمتر دروس ریاضی و علوم، انگ نامناسب زده و رشته‌های انسانی را توصیه و اجبار کرده و باورشان می‌دهند توان درک علوم بویژه ریاضی را ندارند. کسی تا بحال جرات کرده از این حضرات بپرسد متر و معیارتان چقدر دقیق است؟ چرا عمر دانش آموز را با اسم ناتوان به تاراج می‌دهید؟

2-دانش آموزان انسانی می‌پذیرند بهره هوشی ریاضی و مسائل اساسی ندارند و شاید اصلا صلاحیت رفتاری هم ندارند و در ذات خود، نوعی خلاف کارند. انصاف بدهید، جز این مفهوم به آنان نگاه کرده اید؟

3-همین دانش آموزان در دانشگاه، رشته‌های بی ارزش از نظر شما، یعنی علوم انسانی را انتخاب می‌کنند و جالب این که سرنوشت اداره خود و جامعه‌تان یعنی مدیریت و اقتصاد و قضاوت و حساب و کتاب و علم الاجتماع و حتی روان خود را به همین گروه خلافکار بدون ضریب هوشی می‌سپارید. 

4-بداقبال‌تر دانش آموزان رشته ریاضی، با رتبه خراب در کنکور را با خجالت روانه رشته اقتصاد نظری می‌کنید و اینان نیز در حسرت مهندسی می‌مانند.

5-آنان که اقتصاد بازرگانی خوانده اند یا راهی تجارت می‌شوند یا راهی بانک و امورات حسابداری و در همان سال‌های اولیه کار درک می کنند مشکل اساسی بلد بودن ریاضی پیشرفته نیست بلکه باید رانت‌جویی و رانت‌خواری بدانند.

6-احتمالا آنان‌که در ریاضی قوی‌ترند راهی تحصیلات تکمیلی شده و در مقاطع بعدی متوجه فضای رانتی می‌شوند. 

7-رانت زیبا نیست؟ می‌گویم اقتصاد با حاکمیت حداقل ۸۰ درصدی دولت و بنگاه‌های عمومی. در فضای اقتصاد دولتی و مقسم رانت وابسته به نفت، فرمول‌های اقتصاد و رقابت و اساسا توان تولید، جایگاهی ندارد و همه اقتصاد خوانده‌ها معطل می‌مانند که چه کنند.

شاید همین دلیل استقبال فضای دانشکده‌های اقتصاد از مفاهیم اقتصاد کلان باشد و در فضای رانت، شرکت‌ها بیش از اقتصاد خرد کاربردی، نیازمند تعامل با بخش دولتی هستند. 
نه استادان رانت‌خواری تدریس کرده اند که مغایر با مفاهیم اقتصاد رقابتی است (بجز مصادیق استثناء) و نه دانش‌جویان بلدند در این فضای غیر رقابتی، فرمولی موثر عرضه کنند و نه علم اقتصاد به کار می آید.  

باید گفت در ایران هم علم اقتصاد، هم استاد اقتصاد و هم دانشجوی اقتصاد، مظلوم اند.
بعید می‌دانم صراحتم بر سیاست‌گذاران آموزشی و اقتصادی تاثیر بگذارد که خود نیز اکثرا علوم انسانی خوانده اند با همان ضرایب هوشی.

 

فرشاد پرویزیان

دکترای اقتصاد کلان- عضو انجمن اقتصاددانان ایران

 

 


بیشتر بخوانید:

مظلومیت دانشجویان اقتصاد

مظلومیت اقتصاد ایران

 


 

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را از طریق فرم زیر اسال نمایید

نظرسنجی

مارا دنبال کنید